هرگز پولی را که ندارید خرج نکنید، در غیر اینصورت جز ناامیدی، عصبانیت و سرزنش چیزی برای شما نخواهد داشت. در زمان کودکی، باورهای ما نسبت به پول از طریق خانواده و اجتماع در ما به تکامل می رسد که می توان این روند تکاملی را حافظه پولی نامید. بعدها در بزرگسالی، این حافظه نسبت به مسائل مالی، نگرشی در ما ایجاد می کند که به طور خودآگاه و ناخودآگاه طرز فکر ما را نسبت به پول تحت تأثیر قرار می دهد. اگر می خواهیم به جلو برویم و زندگی مان را با اعتماد به نفس مالی بیشتر هدایت کنیم باید به زمان کودکی مان برگردیم؛ چراکه باورهای مالی ما در زمان کودکی شکل می گیرند و باور چیزی نیست جز افکار به اجرا گذاشته شده.
حال بیاید به این 7 پرسش پاسخ دهید تا ببینید امروز چطور اوضاع مالی خود را اداره می کنید :
1- اولین حافظه پولی شما به چه زمانی برمی گردد؟
زمانی را به یاد می آورم که به دلیل انجام کارهای شخصی و کمک به مادر در انجام کارهای خانه پاداش پولی دریافت می کردم. ولی هر چقدر که من در انجام کارهایم مستحکم بودم والدینم در دادن پاداش و جایزه سست تر می شدند، تا جایی که دیگر در قبال انجام کارهایم پاداشی دریافت نمی کردم. این تجربه باعث شد که فکر کنم حتما من آنقدر خوب کارهایم را انجام نمی دهم که پاداشم قطع شده است. به همین دلیل هیچ وقت نتوانستم در بزرگسالی بفهمم چه کاری برایم اولویت دارد و ذوق و شوق برای انجام کار در من از بین رفت.
شما از حافظه پولی خود چه چیز را به یاد می آورید؟ آیا ربطی بین رفتار فعلی شما و این حافظه وجود دارد؟
2- در خانواده تان از پول چطور استفاده می شد؟
آیا عمدتا از پول برای پاداش، تنبیه، نجات دادن، تأثیر گذاری، کنترل، کمک به دیگران، خوش گذرانی، خریدن عشق، به اهداف رسیدن و یا هر چیز دیگری استفاده می کردید؟ زمانی را به یاد می آورم که پدر و مادرم چیزهایی را برای کمک به دیگران اهدا می کردند و همین امر باعث شد نگرش مثبتی به پول در من ایجاد شود و در بزرگسالی دیدگاه سازنده نسبت به پول و رفاه در من به وجود آمد.
3- وضعیت مالی خانواده تان چطور بود؟
آیا خانواده تان را فقیر میدانستید یا پولدار؟ چرا؟ اگر به جواب رسیدید سوال بعدی را از خود بپرسید : پولدار یا فقیر بودن برای شما به چه معنی است؟ این کار به شما کمک می کند تا رفاه واقعی را برای خود معنی کنید. آیا داشتن کلی پول نقد شما را ثروتمند می کند؟ یا اینکه ثروتمند بودن به معنی شاد بودن است؟
4- الگوی خرج کردن و پس انداز کردن والدینتان چه چیزی بود؟
زمانی را به یاد می آورم که مادرم هیچ وقت برای خودش چیزی نمی خرید و همیشه نیاز خانواده را بر نیاز شخصی خود مقدم می دید. حالا که به آن زمان نگاه می کنم می فهمم محرومیتی که مادرم برای خود ایجاد می کرد باعث شد که ارزش کمتری به خودم بدهم و فکر کنم اگر او لیاقت یک سری چیزها را نداشته پس من هم ندارم. همین باور در بزرگسالی رفتاری متفاوت را در من ایجاد کرد و مرا در خرید کردن تبدیل به یک آدم وسواسی کرد چرا که با این رفتار می خواستم به خودم ثابت کنم که من لیاقت بهترین ها را دارم.
الگوی پولی خانواده بسیار مسئله مهمی است. باورها و گرایش های مالی و پولی از والدین به ما می رسد و ما سالها آنها را با خود حمل می کنیم و شاید هم برای کل عمرمان.
5– چه زمانی اولین درآمد خود را بدست آوردید؟
اولین درآمد چه احساسی را در شما ایجاد کرد؟ احساس استقلال، قدرت یا ناراحتی؟ و در مقایسه با اولین درآمد، هم اکنون چه احساسی به نوع درآمد خود دارید؟ اکثرا می گویند احساس استقلال و قدرت. برای اولین بار در زندگی، آزاد بودید که انتخاب های خودتان را داشته باشید. ولی این مسئله ربطی به پول ندارد، مسئله به احساس گره می خورد. برای اکثر ما میزان درآمد ما، میزان ارزش گذاری شخصی ما را تعیین می کند؟ یعنی هر چقدر بیشتر پول در بیاوریم آدم با ارزش تری هستیم. اگر از درآمد خود راضی و خوشحال هستید فبها ! ولی اگر اینطور نیست فکر کنید چه چیزی باعث می شود این احساس در شما ایجاد شود.
6– شغل شما چه پیامی به شما می دهد؟
رویای شغلی شما در زمان کودکی چه چیزی بود؟ آیا رویاهای بزرگی در سر می پروراندید یا اینکه به شما می گفتند محتاط باشید و شغل مناسبی را برای خود انتخاب کنید و این رویاها را کنار بگذارید؟ برخی افراد هستند که اعتقاد دارند شهرت و خوشبختی بعد از مرگ به سراغ آدم می آید مثل ونگوک نقاش که در زمان زندگی به وضع فلاکت باری می زیست ولی بعد از مرگش به اوج شهرت رسید. از خودتان بپرسید شغلتان چه ارزشی برایتان دارد؟
7– از پول چه توقعی دارید؟
این نظر شخصی من است : من آنقدر پول می خواهم که بتوانم هر کاری را هر وقت که بخواهم، انجام دهم. پول، انتخاب مرا آسان می کند.
اگر پول دغدغه شما نبود، زندگی چه شکلی می شد؟ اگر می خواهید به اصل مطلب پی ببرید و ببینید که چه می خواهید، پول را از این معادله حذف کنید.