شاید به این فکر هستید که از شغل خود استعفا بدهید یا از رشته تحصیلی خود انصراف بدهید یا حتی روابط خود را ارزیابی کنید و آنها را به حداقل برسانید ؛ تصمیم گیری برای هر کدام ،کار آسانی نیست. سؤالی که پیش می آید این است بمانم یا رها کنم؟ علائم کاملا مشخصی برای تصمیم گیری وجود دارد ولی اغلب چون از تغییرات، کمی هراس داریم این تردید پیش می آید. حالا برای اینکه بتوانید شرایط را درست بسنجید و درست تصمیم بگیرید یک قدم به عقب برگردید و ببینید کدامیک از موارد زیر در شرایط شما دخیل است:
دائما دچار ناکامی می شوید.
در هر شرایطی ما باید ناملایماتی را تجربه کنیم ولی اگر این ناکامی ها طولانی شوند، وقت جازدن فرارسیده است. یک علامت بارز این حالت، بعد از جا زدن ، آه آرام بخش عمیقی است که از ته دل می کشید و احساس بهتری را تجربه می کنید.
نمی توانید رویای ممکن بودن را در سر بپرورانید.
تصور کنید بر مشکلی فائق آمدید ولی هنوز شرایط برای شما آنطور که توقع داشته اید، تغییر نکرده است. مثلا به شما قول ترفیع داده شده ولی سالهاست که به تعویق می افتد یعنی حتی در رویا و تصور شما این ترفیع غیر ممکن به نظر می آید در این حالت شما با یک مدیریت بد مواجه هستید و چاره ای نیست جز جازدن و استعفا.
ادامه راه به سلامتی شما لطمه می زند و هیچ چیز عاید شما نمی شود.
همیشه ترس از رفتن و رها کردن را نادیده بگیرید و از خود بپرسید که آیا ترک کردن، زندگی بهتری را برای شما به ارمغان می آورد یا خیر؟ یا برعکس آیا ماندن، می تواند باعث توسعه و گسترش مرز وجودی شما شود؟ اگر شرایط بر سلامتی روحی وجسمی شما اثر نامطلوب دارد ، زمان جازدن فرارسیده است. از روابط سمی و کشنده ای که شریک ، مشتری یا رئیس شما در آن دخیل هستند و ارزش های وجودی شما را گرامی نمی دارند سریعا خارج شوید. در ضمن این طبیعی نیست که به دلیل شغل خود دچار ریزش مو شویم یا به مصرف مواد روی بیاوریم.
دلیل ماندن اشتباه است.
اگر تصمیم به ماندن شما از روی ترس باشد نه ایمان، دلیل شما برای ماندن اشتباه است. آیا از اینکه کسی از شما دلخور شود می ترسید؟ آیا از تنها ماندن می ترسید؟ آیا از دوباره شروع کردن هراس دارید؟ کاری را صرفا به دلیل خوب یا بد بودن آن یا اینکه انعکاس ارزش های وجودی شماست ، رها نکنید؛ مثلا رنجاندن، تنها شدن و شروع دوباره، کار خوبی نیست ولی ما گاهی به دلایلی ناچار به انجام آن هستیم . ادیسون جمله معروفی دارد که می گوید من شکست نخورده ام بلکه 10000 راه برای شکست نخوردن پیدا کرده ام. برخی افراد به دلیل هزینه های زمانی و مالی خود از رها کردن هراس دارند.
دوستتان مرتبا شما را به جازدن ترغیب می کند.
گاهی اطرافیان ما مثل دوستانمان بهتر متوجه شرایط اطراف ما می شوند و با اینکه توصیه شان با تصمیم ما مغایرت دارد، بهترین تصمیم را آنها گرفته اند و گاهی بهتر است به توصیه این افراد توجه کرد.
شاید تا الان در مسئله ای به این نتیجه رسیده اید که انصراف بدهید ولی قبل از این کار بهتر است بدانید که :
مطمئن شوید که شما دلیل واقعی شاد نبودن خود را تشخیص داده اید.
گاهی مسائل دیگری در حالتهای روحی ما دخیل هستند مثلا خواب کافی نداشتن یا عدم داشتن مهارت لازم برای انجام کاری. بنابراین تشخیص دقیق قبل از تصمیم گیری بسیار مهم است. برای این کار می توانید لیستی از مشکلات روزانه خود تهیه کنید و از ابزار لازم برای اصلاح آنها استفاده کنید.
فرصت بدهید.
برخی مسائل نیاز به زمان دارد تا به نتیجه مورد نظر برسیم مثلا اگر در یک رژیم غذایی هستیم یا کاری را تازه شروع کرده ایم باید بدانیم که کار زمان برداری است . گاهی در برخی موارد بسیار طبیعی است که ناامید شویم و با جنگیدن و فرصت دادن می توانیم موفق شویم .
راههای دیگر را امتحان کنید.
مطمئن شوید که همه راهها را امتحان کرده اید به عنوان مثال اگر با همسرتان همیشه بحث و دعوا دارید سعی کنید از زاویه او به مسئله نگاه کنید و طور دیگری مکالمه کنید حتی در آن مورد مطالعه کنید یا از یک دوست یا مشاورکمک بخواهید.
همیشه نقشه ای دیگر در سر داشته باشید.
اگر تصمیم به استعفا گرفته اید قبل از انجام آن به این فکر کنید که کار دیگری را می توانید سریع بدست آورید؟ اگر جواب منفی است کمی دست نگه دارید.
حالا با تمام موارد بالا می توانید در تصمیم ماندن یا رفتن کارامدتر باشید شاید بگویید با وجود تمام این موارد باز هم نمیدانید چه تصمیمی بگیرید تنها توصیه شیر یا خط انداختن است. سکه را در هوا بچرخانید و تصمیم خود را به سکه واگذار کنید!