در جنوب انگلستان زن و مردی که 11 سال با هم زندگی می کردند در سال 2007 تصمیم به ازدواج می گیرند و درست در همان روزهای شاد دعواهایشان از سرگرفت. دقیقا 2 سال بعد آنها برای طلاق درخواست گرفتن وکیل کردند. این مرد 47 ساله که نام او مارک است می گوید ما نباید به فکر ازدواج می افتادیم ولی اگر 11 سال با هم زندگی نکرده بودیم حالا با ازدواج به طلاق نمی رسیدیم.
با هم زندگی کردن در جوامع مدرن به یک مسئله عادی تبدیل شده است. از سال 2001 تا به حال تعداد زن ها و مردهایی که با هم زندگی می کنند در انگلستان از 2.1 میلیون به 2.9 میلیون نفر رسیده است و 80% افراد قبل از ازدواج با هم زندگی می کنند. البته دلیل این افزایش مشخص است سهیم شدن درآمد در این شرایط سخت زندگی احساس خوبی دارد چه کسی می تواند به تنهایی از پس وام ها و قسط خانه برآید؟ البته دلیل دیگری هم دارد اینکه بخواهیم خود را محک بزنیم که تا چه حد می توانیم شخص دیگری را بپذیریم. در بررسی که در سال 2001 در آمریکا انجام شد مشخص شد که دو سوم افراد معتقد بودند که زندگی قبل از ازدواج از طلاق جلوگیری می کند. البته تحقیقات روانشناسی چیز دیگری می گوید با چندین مطالعه بر روی چندین زوج مشخص شده که اگر این افراد قبل از ازدواج با هم زندگی نمی کردند بعد از ازدواج به طلاق نمی رسیدند. به علاوه زوج هایی که قبل از ازدواج با هم زندگی می کردند از رضایت کمتری در زندگی بعد از ازدواج برخوردار بودند. مسئله چه چیزی می تواند باشد؟
علم روانشناسی می گوید مردها و زن ها زندگی را به دلایل مختلف با هم شروع می کنند، زن ها تمایل به زندگی با هم را دارند به شرطی که به ازدواج ختم شود. آن ها همیشه به دنبال مردانی هستند که از آنها خواستگاری کنند و به آنها بگویند من از تو مراقبت و حمایت می کنم. مردها تمایل به زندگی با هم را دارند فقط به دلیل از سرباز کردن تعهدات خود. البته بعدا ممکن است به توافق به ازدواج برسند ولی نمی دانند که با چه مسائل اجتناب ناپذیری در ازدواج مواجه هستند.
مطالعه دیگری که انجام شده نشان می دهد در مقایسه با 12% افرادی که بعد از نامزد شدن با هم زندگی خود را شروع کردند و 10 % کسانی که قبل از ازدواج با هم زندگی نمی کردند، 19% افردای که با هم قبل از ازدواج زندگی می کردند به طلاق رسیده اند. برخی از این ازدواج ها فقط به این دلیل است که قبلا با هم زندگی می کردند و هیچ دلیل دیگری برای ازدواج ندارند. به طور خلاصه کسانی که با هم زندگی می کردند بیشتر از کسانی که با هم زندگی نمی کردند به ازدواج تمایل داشتند و به صورت یک انتخاب آگاهانه به ازدواج نگاه نمی کردند. این دقیقا موردی بود که برای یک خانم خانه دار 43 ساله اتفاق افتاده بود. او از روابط خود با شریک زندگیش راضی نبود ولی فقط به دلیل اینکه جای دیگری برای رفتن نداشت با این مرد زندگی میکرد و زمانی که از او خواستگاری کرد به او جواب مثبت داد با این فکر که با ازدواج روابطش بهتر می شود. مشاورین روانشناسی در این زمینه می گویند بسیاری از زوج ها بعد از 4 یا 5 سال زندگی با هم که با مشکلات بسیاری توأم است به جای اینکه این مشکلات علامتی برای جدایی آنها باشد تصمیم به ازدواج می گیرند فقط برای اینکه فکر می کنند ازدواج می تواند معجره ای برای حل مشکلاتشان باشد. بدترین دلایل برای ازدواج این است که فکر کنیم مشکلاتمان با ازدواج حل میشود مثلا با شریک شدن درآمد می توان بهتر از پس قسط و وام و یا اجاره خانه برآمد. تنها دلیل ازدواج این است که می خواهید باقی زندگی خود را با این شخص بگذرانید و نباید هیچ ربطی به مسائل مالی داشته باشد. ازدواجی که به دلایلی غیر از این دلیل باشد به طلاق منجر می شود چراکه خود ازدواج توقعات بالاتری را ایجاد می کند و این مسئله ترک هایی را که از قبل در رابطه وجود داشته بزرگتر می کند. مسلما چیزی که ما از یک دوست می پذیریم از همسر خود نمی توانیم به سادگی بپذیریم . این حس مالکیت و کنترل است که ماهیت رابطه را تغییر میدهد. اکثر مردها در مراجعات خود به کلینیک روانشناسی ادعا می کنندکه همسرشان قبلا خیلی بهتر بوده و کارهای خودش را به تنهایی انجام میداده ولی بعد از ازدواج بسیار پرتوقع شده است. برعکس خانمها ادعا دارند که شوهرشان مسئولیت پذیر نیست و طوری به زندگی ادامه می دهد که انگار هیچ تغییری رخ نداده حتی بعد از بچه دار شدن. رفتاری که در زمان قبل از ازدواج قابل تحمل بود بعد از ازدواج غیرقابل تحمل می شود چراکه بعد از ازدواج فکر می کنیم که برای تمام عمر در این حالت گیر خواهیم کرد. البته زوج هایی هم هستند که با وجودی که در ازدواج خود مشکلات بسیاری دارند فقط به این دلیل که دیگر ازدواج کرده اند و باید مسائلشان را حل کنند ادامه داده اند و هنوز با هم زندگی می کنند. پیتر و کلاری دو زوجی هستند که قبل از ازدواج با هم زندگی نمی کردند. آنها 13 سال است که با هم زندگی می کنند و 2 فرزند دارند. آنها می گویند اگر ما ازدواج نکرده بودیم همدیگر را به خاطر اشتباهاتمان نمی بخشیدیم. مورد دیگری که قبل از ازدواج با هم زندگی نمی کردند آلیسون و شوهرش گاوین است آنها 5 سال است که ازدواج کرده اند و از اینکه قبل از ازدواج با هم آشنایی نداشتند خوشحال هستند. آنها می گویند وقتی که از ماه عسل خود برگشتیم بسیار مشتاق بودیم که بدانیم چه چیزهایی در انتظارمان است با این حال که خیلی ها از اینکه قبل از ازدواج تخت خواب خود را با هم سهیم نشدیم تعجب می کردند.