فرض کنید در یک مصاحبه شغلی هستید و با توجه به مطالعاتی که در مورد شرکت داشته اید از قبل آمادگی لازم را دارید و به سوالات مصاحبه فکر کرده اید. خوب حالا چه می شود؟ چه چیزی داوطلبین را برای بدست آوردن این شغل از هم متمایز می کند؟ معلوم شده است که مصاحبه شغلی صرفا پاسخ دادن به یک سری سوالات از پیش تعیین شده نیست. مصاحبه کردن یک مهارت است که می توان به طور سیستمی آن را رشد داد. در اینجا سه مورد از سخت ترین سوالات مصاحبه را بررسی می کنیم. خواهید دید که اکثر افراد چه می گویند و شما چطور پاسخ های خود را جهت بدست آوردن شغل مورد نظر خود اصلاح خواهید کرد. سوال اول که مصاحبه کننده از شما می پرسد :
1- در مورد کارهایی که تا به حال انجام داده اید بگویید.
چیزی که اکثر افراد می گویند این است: «ااااااه خوب من در شرکت ……… کار خود را در قسمت بازاریابی شروع کردم. و بعد به شرکت …. رفتم و به عنوان مدیر بازاریابی کار کردم و ایمیل های روزانه را مدیریت می کردم. بعد به شرکت …. رفتم که الان هم آنجا کار می کنم و مسئول قسمت …. هستم.»
پاسخی که باید بدهید این است :
اگر به تجربیات کاری من نگاه کنید 3 مورد است که به چشم می آید. اول اینکه من در بیشتر زمینه های بازاریابی تجربه دارم. دوم، من زمینه کاری در تحصیلات خود داشته ام. مورد آخر اینکه من همیشه می خواستم مهارت خود را به مرحله بزرگتر ببرم و به همین دلیل از شرکت ….. به شرکت …. رفتم و حالا هم از اینکه در خدمت شما هستم خوشحالم.
چرا این بیان موثرتر است ؟
مدیر استخدام نیازی به این ندارد که شما برای او رزومه خود را بخوانید او خودش می تواند چیزهای نوشته شده روی صفحه را بخواند. این بسیار ارزشمندتر است که قسمت های قوی و کلیدی رزومه خود را پررنگ تر کنید. اگر از قبل با خود تمرین کنید خواهید فهمید که چه جنبه هایی مهمترین هستند.
سوال دوم :
2- در مورد یکی از نقاط ضعف خود بگویید.
چیزی که اکثر افراد می گویند : « می دانید من خیلی سخت کار می کنم و آدم کمال گرایی هستم. »
پاسخی که باید بدهید این است :
من بیشتر وقتم را روی یک حرفه می گذارم و این باعث می شود که پرسپکتیو محدودی داشته باشم. البته در بخش های مختلفی کار کرده ام و در واقع از هر شخص دیگری سریعتر ارتقاء گرفته ام اما آماده ام که آنچه که یاد گرفته ام به صنایع دیگر نیز منتقل کنم و به همین دلیل اینجا هستم.
چرا این بیان موثرتر است؟
این سوال یک میدان مین است که اکثر مصاحبه شوندگان در دام آن می افتند. اگر خیلی صادقانه پاسخ دهید مثلا بگویید نقطه ضعف من این است که اول صبح کج خلق هستم و در مدیریت زمان مشکل دارم؛ مسلما استخدام نخواهید شد. نیازی نیز به دروغ گفتن نیست چون نتیجه آن مشخص است؛ بنابراین در مورد نقطه ضعف خود صادق باشید اما دقت کنید که بگویید چه کاری برای رفع آن انجام داده اید.
سوال سوم :
3- در مورد چالشهایی که با همکار خود داشته ای به من بگو.
چیزی که اکثر افراد می گویند : « این اواخر یک سری مخالفت هایی بر سر موضوعی با همکارم داشتم. تجربه بدی بود ولی در نهایت مسائل را حل وفصل کردیم.»
پاسخی که باید بدهید این است :
یکبار زمانی که ایده های تجاری را به مدیر شرکت ارائه می کردم این شرایط را داشتم. او از ایده های من خوشش آمد اما یکی از همکاران شروع به سنگ اندازی کرد و من نفهمیدم چرا. صادقانه بگویم اولش آشفته شدم اما وقتی به عمق ماجرا رفتم متوجه شدم این ایده من به صورت منفی کار این فرد را مورد تأثیر قرار می دهد. مستقیما به سمت او رفتم و از این اشتباه سهوی غذرخواهی کردم و به او قول دادم در آینده او را هم در نظر بگیرم. از آن موقع هیچ مشکلی با هم نداشتیم.
چرا این بیان موثرتر است؟
دو دلیل اصلی وجود دارد : اول اینکه پاسخ طولانی تر نشان می دهد که مصاحبه شونده بر موقعیت ها کنترل دارد. دوم اینکه مصاحبه شونده به جزئیات توجه دارد. در یک مصاحبه شغلی جزئیات است که فروخته می شود بنابراین هر چقدر که مشخص تر و جزئی تر باشید بیشتر به یاد می مانید.