چطور می توان به آسانی کاغذ را ورق زد؟

با این حال که در دنیایی بدون کاغذ باید زندگی کرد ولی گاهی اکثر ما قسمتی از ساعات روزمان را به ورق زدن مجله، قراردادها یا اوراق دیگر می گذرانیم. برای این زمان ها می توانید به راحتی با بستن یک کش پلاستیکی به دور انگشت شصت به آسانی ورق بزنید. همانطور که می دانید با بستن چیزی به انگشت دست که مانند انگشتانه عمل کند حالت گیر کردن انگشت دست برای ورق زدن بیشتر می شود و می توان به راحتی اوراق را از هم جدا کرد. بنابراین با بستن یک کش پلاستیکی به دور انگشت شصت این حالت را به راحتی می توانید ایجاد کنید.

 

 

زندگی بدون ساعت

اوائل سال 2012 بود که مدیر عامل شرکت Twitpic به نام استیو کرونا تصمیم گرفت 30 روز بدون ساعت زندگی کند. و حالا او اطلاعات خود را در زمینه آشنایی خود با ساعت خورشیدی با ما در میان می گذارد. او می گوید وقتی زمان را به اجزای کوچکتر آن یعنی دقایق، ساعات، روزها و… خرد می کنیم، به نظر می آید که اصلا وجود ندارد. به عبارت دیگر زمان همیشه روبه جلو می رود تا به سال ، دهه و قرن تبدیل می شود. در واقع این کوچکترین واحد زمان یعنی دقایق است که برای ما استرس آور است و ما بیشتر گذشت دقایق را احساس می کنیم.

«من ساعت مچی خود را در سطل آشغال انداختم و تمامی ساعتهای دیجیتال منزل و محل کار خود را غیر فعال کردم حتی ساعت روی گاز، مایکروویو، ساعت کامپیوتر و حتی ساعت موبایل خود را با ساعت کشور دیگری تنظیم کردم که عملا بی استفاده باشد. تأثیر این کار بسیار سریع بود، روزهای اول بسیار گیج کننده بود نمیدانستم ساعت 11 صبح است یا 7 بعدالظهر.  اهمیتی به این مسئله ندادم؛ واقعا تجربه فوق العاده ای بود کاملا در پروژه کاری خود غرق شده بودم بدون اینکه ساعت ذهن مرا پرت کند.

یاد گرفتم چگونه با نگاه کردن به آسمان ، بفهمم که ساعت چند است جالب است که به کنار پنجره بروی و با نگاه کردن به خورشید بفهمی که ساعت کاریت به اتمام رسیده است. چندین بار این کار را چک کردم و متوجه شدم حتی با تغییر فصل باز هم خطایی در فهمیدن زمان ندارم.

 سه ماه بعد

حالا با گذشت 3 ماه کاملا به این آزادی ذهنی عادت کرده ام و تغییر عمده ای که در من ایجاد شده ، استرس کمتر است. دیگر نگران این نیستم که چقدر زمان صرف انجام کارهایم می کنم یا چقدر باید زمان گذاشت. در واقع اینکه چند دقیقه بیشتر صرف انجام کارهایمان کنیم ، یک خطای گردشی است و بهای بیشتری است که برای نفع خودمان باید پرداخت کنیم. من دیگر به زمان زنجیر نیستم تنها معیار زمانی که برایم ارزش دارد ضربان قلبم و سال است و برای یادآوری قرارهای کاریم از تقویم موبایلم استفاده می کنم.»

آیا شما از دسته افرادی هستید که چشم به آینده دوخته اند یا در زمان حال زندگی می کنند؟

40 سال پیش در دانشگاه پرستاری استنفورد آزمایشی توسط یک پرفسور روانشناس انجام شد به این صورت که به چند کودک 4 ساله که در یک اتاق جمع شده بودند شیرینی داده شد و به آنها اجازه دادند که شیرینی ها را بخورند ولی اگر بتوانند 15 دقیقه صبر کنند و بعد آن را بخورند یک شیرینی دیگر هم به آنها داده می شود. 70% آنها در همان لحظه شیرینی خود را می خورند و فقط 30% آنها صبر می کنند و بعد از 15 دقیقه شیرینی خود را می خورند تا بتوانند یک شیرینی دیگر بدست آورند. در سالهای بعد این آزمایش در چند کشور دیگر از فبیل برزیل و ژاپن انجام شد و همین نتیجه یعنی دو سوم صبر نکردند و یک سوم صبر کردند به دست آمد. قسمت جالب آن این است که 15 سال بعد محققین این آزمایش را دنبال کردند و دریافتند که در تست انجام شده آن دسته از بچه هایی که برای به دست آوردن شیرینی دوم صبر کردند 250 امتیاز بیشتر بدست آوردند و این نشان می داد که دستیابی آنها به اهداف انتخابیشان ( علمی، ورزشی، هنری و… ) بیشتر از سایرین است و طبیعتا انسانهای شادتر و موفقتری هستند. بنابراین افرادی که میتوانند در کامرواسازی و لذت بردن تأخیر ایجاد کنند، در آینده موفقتر خواهند بود.

حالا می توانید این آزمایش را در مورد خودتان انجام دهید تا دریابید جزء کدام دسته هستید.  ببینید واقعا چه کاری انجام می دهید زمانیکه کامرواسازی خود را به تأخیر می اندازید؟ شما به آینده بیشتر از حال اهمیت    می دهید؟ مایلید لذت کوچک فعلی خود را به دلیل منفعتی در آینده کنار بگذارید؟ درکتاب « تناقض زمان » آمده است که همه ما از نظر اهمیت به زمان متفاوت هستیم و همین تفاوت، طرز تفکر و عملکرد ما را شکل می دهد.

افراد با نگرش به آینده

برای افراد با این نوع نگرش می توان گفت که تصمیمات و عملکرد امروزه آنها ناشی از اهداف بلند مدت آنهاست و همین باعث می شود که با انگیزه بیشتر و هدفمندتر برای یک زندگی بهتر برنامه ریزی کنند. کلید اصلی موفقیت آنها نظم شخصی و تأخیر در کامرواسازی ( بالا بودن آستانه تحمل ) می باشد. این افراد در حرفه و مقاطع علمی موفقتر از سایرین هستند؛ همچنین خوب غذا می خورند، خوب ورزش می کنند و معاینات پزشکی سالانه انجام می دهند. ولی همیشه این افراد قدردان لحضات خود نیستند و همیشه از دریچه حال به هدف بعدی خود می نگرند بنابراین لحضات خود را فدای آینده می کنند. معمولا اینگونه افراد برای خانواده خود وقت نمی گذارند چرا که خانواده و دوستان همیشه شما را در لحضات می خواهند.

افراد با نگرش به حال

این افراد در جستجوی فعالیتها و روابطی هستند که برای آنها لذت، تنوع، کامرواسازی فوری و بازدهی کوتاه مدت را به ارمغان بیاورد. آنها از خستگی، ملالت، تلاش، استقامت و تکرار دوری می کنند. این افراد اهل تفریح و بازیگوشی هستند و بدون فکر و با انگیزه آنی عمل می کنند و به فعالیتها تا زمانی که برای آنها لذت بخش است ادامه می دهند. آنها بیشتر تمایل به قمار دارند و به استفاده از مواد مخدر و نوشیدن الکل راغب هستند؛ کمتر تمایل به ورزش و خوب غذا خوردن و انجام معاینات پزشکی دارند. آنها کمتر تمایل به موفق بودن دارند. در عین حال برخی از این افراد درک عمیقتری از شادی دارند چرا که در حال زندگی می کنند و از زندگی لذت می برند.

افراد با نگرش به گذشته

اینکه چطور به گذشته می نگرید نیز اهمیت دارد چرا که متوجه می شویم زندگی ما دارای مسیر مشخصی است. چنانچه گذشته خود را شادی بخش به یاد بیاورید، آینده شما نیز شاد خواهد بود؛ و یا اگر خود را در گذشته ای غم بار ببینید مسلما آینده شما غم بار خو اهد شد.

آیا می توان نگرشها را تغییر داد؟

آزمایشاتی که از بچه های 4 ساله انجام شد، نشان داد که ما همگی از یک « گرایش خود ساخته  » برخوردار هستیم و می توانیم آگاهانه نگرشهای خود را تغییر بدهیم. به عنوان مثال اگر از فردی که دارای نگرش به آینده است پرسیده شود که هر صدایی که می شنود را نام ببرد و یا هنگام نشستن روی صندلی چه اعضایی از بدنش در تماس با صندلی قرار می گیرد؛ می تواند نگرش خود را از آینده به حال تغییر دهد. یا از کسی با نگرش به حال بپرسید که شغل مورد نظر خود را توصیف کند می تواند تمامی پراکندگی ذهنی خود را در مورد آن به صورت کاملا مرتب تا به دست آوردن اهداف خود در زمینه شغلی به تصویر بکشد.

در واقع عاملی که باعث تغییر نگرش می شود « شرایط محیطی » است. مثلا  قارنشینان برای زنده ماندن در حیات وحش و پیدا کردن غذا نیاز به بودن در زمان حال داشتند؛ یا همزمان با انقلاب در صنعت کشاورزی، مردم وقت بیشتری را به فکر کردن به آینده اختصاص دادند. مثال دیگر اینکه مردمی که در خط استوا زندگی می کنند نسبت به افرادی که در نقاط سردسیر و دارای فصل سرد هستند، کمتر به آینده فکر می کنند چرا که در فصل زمستان ما نیاز به برنامه ریزی بهتر برای گذران این فصل داریم. همچنین نوسان های اقتصادی و سیاسی باعث میشود مردم بیشتر به امروزشان بیندیشند تا اینکه به فکر ایجاد سرمایه گذاریهای طولانی مدت باشند. به طور کل چنانچه بخواهیم در زمان حال به آینده بیندیشیم باید در امنیت و ثبات باشیم.

افراد با نگرش تعادلی

لطفا فکر نکنید که این به این معنی است که بیشتر به آینده بیندیشیم خیر. شادترین و مؤثرترین انسانها کسانی هستند که در تمامی نگرشهای آینده و حال درتعادل قرار دارند و به گذشته خود مثبت      می نگرند. چنانچه مشغول انجام کاری هستید به آینده بنگرید؛ وقتی کارتان تمام شد زمان استراحت کردن فرا رسیده است پس باید نگرش به حال داشته باشید. در گذران تعطیلات با خانواده به گذشته بنگرید تا بتوانید از مراسم ها و آیین های قدیمی لذت ببرید. بنابراین بهتر است بگوییم در همه حال نگرشی تعادلی داشته باشیم.

در بازی فوتبال این مورد به خوبی قابل لمس است. حتما بازی هایی را دیده اید که در ابتدا بسیار زیبا و هوشمندانه پیش می رود ولی در انتها به شکست منجر می شود و یا شاید به پیروزی برسد ولی به انتهای جدول لیگ برود؛ به این دلیل است که بازیکنها فقط نگرش به حال دارند و از نگرش تعادلی برخوردار نیستند به این صورت که به قوانین بازی توجه نمی کنند و تا انتها به آن وفادار نمی مانند. در سال 2004 تیم ملی فوتبال قنا مربی را از کشور صربیا ( جزء جمهوری یوگسلاوی ) به نام راتومیر دوی کویچ استخدام کرد. او بیرحمانه به نظم، سختی، بازی پرگل و وقت شناسی اهمیت می داد. او با انتظارات زیاد از بازیکن ها به آنها می گفت اگر سخت تلاش کنند به بازی نیمه نهایی می رسند. در سال 2006 با ترکیب نگرش به حال ( خلاقیت ) و نگرش به آینده ( آرزوی بردن ) آنها تقریبا به پیروزی جام جهانی رسیدند با شکست به تیم برزیل در بازی نهایی این برد را از دست دادند ولی آنها جایزه تأثیرگذارترین تیم سال فیفا را به دست آوردند.     

زیاد خوابیدن در آخر هفته جبران کم خوابی شما را نمی کند.

ممکن است زیاد خوابیدن در روز آخر هفته احساس خوبی به شما دهد ولی نمی تواند کم خوابی شما را در طول هفته جبران کند؛ حتی باعث می شود هفته بعد خواب آلوده تر باشید. بر اساس نظریه کارشناسان زمانیکه در روز آخر هفته بیشتر می خوابید، ساعت مغز خود را دچار اختلال می کنید و همین باعث می شود در روز اول هفته به سختی از خواب بیدار شوید. پس بهتر است زمانی که 8 ساعت خواب شما کامل شد از خواب بیدار شوید تا ساعت مغز شما از تنظیم خواب هفتگی خود خارج نشود. 

پارک زیرزمینی

زمستان فصلی است که باعث میشود بیشتر وقت خود را در فضایی بسته و بدون نور خورشید و هوای آزاد, بگذرانید. جالب است بدانید همین, نیویورکی ها را به این فکر انداخت که یک پارک زیرزمینی بسازند که بتوان نور خورشید را به صورت کنترل از راه دور به این پارک رساند.

سیستم نور خورشید از راه دور, از یک دیش انعکاسی جذب نور خورشید استفاده میکند که نور خورشید را جمع و متمرکز می کند. این دیش به یک ردیاب نور خورشید مجهز است که نورخورشید را در هر سمتی که باشد ردیابی می کند. یک فابر نوری تابش های خورشیدی گرفته شده را به پارک منتقل میکند . یک سری تجهیزات گنبدی شکل وجود دارد که از لنزها و بازتابنده هایی استفاده میکند که نور خورشید را پخش می کند. فابرهای نوری به قسمتهای پایینی این امکان را می دهند تا به هر اندازه که می خواهند نور خورشید را جمع کنند. 

چرا باید هنگام عطسه کردن آرنج خود را مقابل دهان قرار دهیم؟

پیشتر به ما گفته میشد که هنگام عطسه کردن دستان خود را مقابل دهان خود قرار دهید تا محیط اطراف را با عطسه خود آلوده نکنید ولی در 5 سال اخیر مرکز کنترل و پیشگیری بیماریها اعلام کرده است که با قرار دادن آرنج خود در مقابل دهان از انتشار آلودگی جلوگیری کنید. 

دلیل آن این است که ما ممکن است در هر 30 دقیقه دست خود را به 300 سطح مختلف بزنیم و نمی توانیم هر زمان که عطسه می کنیم دست خود را بشوئیم ؛ بنابراین با حائل قرار دادن آرنج خود هنگام عطسه, می توانیم از آلوده کردن دست خود و در نتیجه محیط اطراف خودداری کنیم. 

 

لاین دوچرخه سواری در آسمان

یک مهندس آرشیتکت در لندن به نام سم مارتین امیدوار است سطح دوچرخه سواری را بالاتر ببرد : تا آسمان. این شخص به دلیل عدم امنیت کامل دوچرخه سواری در شهر, آن را کنار گذاشت و از همان موقع بود که ایده طراحی فضای دوچرخه سواری دور از فضای شلوغ شهر به سرش افتاد. تصویری که او ارائه داده به نظر در آینده بسیار دور قابل دسترسی است ولی هدف او این است که تا سال 2015 آن را به مرحله اجرا درآورد. دوچرخه سواران مثلا با پرداخت یک پوند می توانند از این تونل استفاده کنند. این پروژه ارزان نخواهد بود اما آقای مارتین امیدوار است که بتواند مقداری از هزینه پروژه را از طریق طرح مشارکت شهر با بانک ها به انجام برساند.

این نظریه مورد استقبال تحلیل گران قرار گرفته است چرا که آنها هم بر این عقیده اند که دیگر جایی برای دوچرخه سواران در روی زمین نمانده است. شهردار لندن در این زمینه گفته است که با این طرح , لندن به شهر دوچرخه سواران تبدیل می شود و این طرح را بسیار جالب می داند.

چطور چیزی را که نمی توانیم یادداشت کنیم به خاطر بسپریم؟

زمانی که می خواهیم چیزی را به یاد بیاوریم اغلب آن را در موبایل خود و یا روی کاغذ یادداشت می کنیم ولی گاهی باید از مغز خود استفاده کنیم و  آن را در ذهن خود نگه داریم اما اگر فراموشکار باشیم این کار کمی سخت می شود راه حل این است که می توانیم آن را به یک چیز احمقانه در ذهن مان به تصویر بکشیم چراکه مغز ما چیزهای عجیب و غریب را به خوبی در خود ثبت و ضبط می کند؛ یعنی زمانی که چیز عادی را به چیزی غیر عادی تبدیل می کنید مغز به آن توجه می کند و آنرا به یاد می سپرد. به این صورت که مثلا اگر می خواهیم از خانه خارج شویم و در را قفل کنیم برای یاد آوری این صحنه و ثبت آن در ذهن می توانیم به خود بگوییم سگ باهوش من، من در را قفل کرده ام. در صورتی که اصلا سگ ندارید و با خود فکر می کنید که به سگ تان گفته اید که در را قفل کرده اید. به نظر احمقانه می آید ولی موثر است مانند این می ماند که یک چوب لباسی ذهنی دارید که چیزهایی را به آن آویخته اید. 

چطور می توانیم دیگران را متقاعد کنیم؟

 

همه ما توانایی های متفاوتی داریم مثلا برخی افراد توانایی یادگیری سریع زبان دوم دارند، برخی اجتماعی تر از بقیه هستند و برخی چهره افراد را به راحتی به یاد می آورند. این قدرت ها مشخص کننده طرز فکر و نوع تصمیم گیری ما هستند. این مسئله مشخص است که همه ما متفاوت فکر می کنیم و این به این معنی است که دیگران حرفهای شما را بر اساس نوع فکر شان به صورتی دیگر تعبیر می کنند.

مهم این نیست که شما چه می گویید مهم این است که دیگران چه می شنوند. تنها یک راه وجود دارد که دیگران را مجبور به انجام کاری کنیم و آن این است که کاری کنیم که آنها میل به انجام آن کار را در خود پیدا کنند. برقراری یک ارتباط خوب و متقاعد کردن دیگران یک چالش روزانه است. چراکه ما بر اساس ابزار فکری و قدرتی خودمان می خواهیم دیگران را متقاعد به انجام کاری کنیم به این صورت که هر زمان که تلاش برای متقاعد کردن مثلا رئیس مان برای قبول کردن نظر شخصی مان یا دختر جوان مان برای بیشتر جدی گرفتن درس هایش می کنیم تمرکز ما بر اساس کاری است که خودمان بهتر انجامش می دهیم نه دیگران. حالا صندلی خود را با شنونده عوض کنید و از خود بپرسید او در چه چیزی قدرت بیشتر دارد. البته معلوم است که شما آن چیزی را که برای آنها مهم است در نظر می گیرید اما آیا روش فکری آنها را هم درک می کنید؟ برای اینکه از خواندن این مقاله استفاده لازم را ببرید یک نفر را انتخاب کنید که با او کار می کنید یا زندگی می کنید یا زمانی را با او می گذرانید بعد او را با طبقه های متفاوت فکری در نظر بگیرید در این صورت است که می توانید او را بهتر درک کنید.

فکر کردن گروهی برعکس فکر کردن انفرادی

یک لحظه به عقب برگردید و به این سوالات فکر کنید : چه زمان هایی شما به اکتشافات شخصی خود دست پیدا کرده اید؟ در زیر دوش به تنهایی ؟ یا ساکت پشت میز نشسته یا در حال راه رفتن ؟ یا با دیگران در حالی که به صورت تیمی فکر می کرده اید؟ فهمیدن اینکه آیا کسی به تنهایی یا در یک گروه به خوبی فکر می کند یا خیر، نوع تصمیم گیری شخص را مشخص می کند و نشان میدهد که او در چه حالت هایی بازدهی بیشتری دارد. به عنوان مثال آیا باید مکالمه ای را با او شروع کنید تا او به خوبی فکر کند یا آیا او را باید تنها بگذارید تا خودش به نتیجه برسد و فکر کند؟

برای اینکه سریع تشخیص دهید که آیا کسی تنهایی بهتر فکر می کند یا در گروه، دو سوال می توان پرسید:

1-    در دبیرستان یا دانشگاه آیا ترجیح او در مطالعه گروهی بوده یا انفرادی؟

2-    بعد از یک روز طولانی وخسته کننده آیا او برای استراحت، ترجیح می دهد به تنهایی کتاب بخواند یا به دیدن دوستانش برود.

بعد از تشخیص فکر کردن گروهی یا انفرادی چطور می توان بهتر با این افراد ارتباط برقرار کرد؟

  • استراتژی خود را برای ارائه افکار و نظرات تان انتخاب کنید: برای ارائه نظرات خود به افرادی که عادت به تنهایی فکر کردن دارند، سعی کنید استراتژی فرستادن ایمیل را انتخاب کنید چون این افراد نیاز دارند تا در مورد این نظریه به تنهایی فکر کنند و زمان، لازم دارند. برای افرادی که به صورت گروهی فکر می کنند، استراتژی شروع مکالمه را انتخاب کنید چون این افراد واکنش خیلی بهتری نشان می دهند و بهتر است نظرات شما را با صدای خودتان بشنوند. زمانی که با این افراد صحبت می شود آنها از شما می خواهند که هر چه در ذهن دارید بگویید تا بتوان راه حل لازم را استخراج کرد یعنی از طریق مکالمه می توان با این افراد به نتیجه رسید.
  • از برگزاری جلسه، عاقلانه استفاده کنید: جلسه برگزار کردن با افرادی که عادت به گروهی فکر کردن دارند بهترین مکان برای بیان افکار است. اما مکان خوبی برای افراد با گرایش به تنهایی فکر کردن نیست. برای اینکه از این امکان به نحو احسن استفاده کنید قبل از شروع جلسه موضوع آن را مطرح کنید تا افراد با گرایش به تنهایی فکر کردن، زمان لازم برای فکر کردن را داشته باشند. البته همین امر منجر به این می شود که جامعه نباید مدام افراد را به گروهی فکر کردن تشویق کند در حالیکه برخی افراد در تنهایی خود بسیار کارآمد و مفید کار خواهند کرد. اینکه در محیط کار خود چقدر آزادی و حریم خصوصی داریم می تواند کارایی ما را بیشتر کند چراکه بدون ایجاد مزاحمت از سوی دیگران به راحتی کار می کنیم. 62% افرادی که در محل کار خود بهترین بودند، دلیل آن را محیط کار خود دانسته اند که به اندازه کافی خلوت و خصوصی بوده است. 

افراد  شنیداری  و افراد بینایی ( بصری )

آیا شما عمدتا به صورت تصویری می اندیشید یا به صورت واژه ای ؟ به عنوان مثال وقتی خبری در مورد یک محصول جدید مانند موبایل را مشاهده می کنید سریع به سراغ متن آن می روید یا به سراغ تصویر آن؟ در شرکت های تبلیغاتی که متقاعد کردن مردم اصل کار است، از هر دو زبان ( تصویری، واژه ای ) استفاده می شود. برخی چیزی را که خوانده اند به یاد می آورند برخی دیگر چیزی را که دیده اند. تقسیم بندی بین این دو گروه، ایده محققینی است که به موضوع یادگیری پرداخته اند با این نظریه که سبک های مختلف یادگیری برای دانش آموزان مختلف با درک ذهنیت های متفاوت آنها ایجاد می شود.

روش تشخیص افرادی که به صورت شنیداری و بینایی  فکر می کنند: می توان از افراد خواست که اتفاق خاصی را توصیف کنند مثلا آخرین مهمانی که در آن حضور داشتند یا بدترین سفر هوایی که داشته اند. خواهید دید که برخی نام افراد و مکان و زمان را بیان می کنند ولی برخی دیگر تصویری توصیف می کنند مثلا اندازه اتاق، رنگ و ظاهر افراد را بیان می کنند. به فعل های متفاوت در جملات آنها دقت کنید. افراد با گرایش به تفکر شنوایی تمایل به استفاده از افعالی از قبیل شنیدن، گوش دادن، توضیح دادن دارند. در حالیکه افراد با گرایش به تفکر بینایی بیشتر تمایل به توصیف وضعیتی دارند که در آن افعال شنیدن، گوش کردن و توضیح دادن را انجام داده اند.

چطور می توان افراد بصری و شنوایی را بهتر قانع کرد؟

  • ·        از هر دو زبان استفاده کنید: در تبلیغات در استفاده از متون و تصاویر تعادل وجود دارد. ایده جدید را مثلا در یک ایمیل می توان هم به صورت متن و هم به صورت فایلی که در آن تصویر وجود داشته باشد بیان کرد. یا به صورت اسلاید که هم حاوی متن باشد و هم تصاویر در آن گنجانده شده است.
  • ·        در مکالمات خود تصویری – واژه ای صحبت کنید: زمانی که در مورد ایده خود صحبت می کنید نیز از هر دو زبان استفاده کنید. به این صورت که با کلمات تصویر بسازید مانند زمان، مکان، رنگ ها بهترین روش برای افرادی است که به صورت بصری فکر می کنند و نظرات شما را در این صورت درک می کنند.
  • ·        به افراد با گرایش تفکر بصری چیزی را ارائه بدهید که فریب شان بدهد: به عنوان مثال هرچه تخته وایت بورد بزرگتر باشد نتیجه آن بهتر است، همیشه کاغذ، وایت بورد یا آی پد در زمان هایی که می خواهید با دیگران موارد ذهنی خود را مطرح کنید کاملا کارآمد هستند و شیشه ای بودن میز کار نیز می تواند بهره وری را بالا ببرد. 

میفهمی چی می گم؟ شنونده ها بر عکس گوینده ها

برعکس سایر موارد این مورد به سادگی قابل تشخیص است. افرادی که صحبتی هستند بر عکس افرادی که شنونده هستند در هنگام ارتباط کلامی ساختار ذهنی متفاوتی دارند و حرف های دیگران را به صورتی کاملا متفاوت جذب می کنند. هنگامی که صحبت می کنید برخی افراد به راحتی روی حرف های شما تمرکز می کنند در حالیکه برخی دیگر در حین حرف زدن شما به این فکر می کنند که چه جوابی به شما بدهند.

افراد صحبتی را در حین صحبت در مرکز قرار دهید: با این افراد سعی نکنید مقاومت کنید این افراد واقعا در تمرکز روی حرف های گوینده مشکل دارند. اگر در هنگام صحبت با این افراد آنها را در جریان صحبت قرار دهید به آسانی می توانید آنها را مجاب به شنیدن حرف هایتان کنید. حرف های خود را این چنین شروع کنید: « بر اساس سوالی که پرسیدید… ، این مسئله ای است که می دانم برای شما جالب است.»

از نوشتن به جای حرف زدن استفاده کنید: ممکن است وقت بیشتری بگیرد ولی گاهی آسانترین راه برای بیان نظرات ، برای افراد صحبتی ، نوشتن است. 

از افراد شنونده سوالاتی بپرسید که مجبور به پاسخ باشند: برای پیشبرد مکالمه با افراد شنونده سعی کنید سوالاتی بپرسید که نتوانند به راحتی پاسخی برای آن پیدا کنند به عنوان مثال به جای اینکه بپرسید : آیا شما دغدغه ای دارید ؟ که می توان جواب بله یا خیر داد ، بپرسید اگر قرار بود دغدغه ای داشته باشید یا در مورد مسئله ای مخالف باشید آن مسئله چه چیز می توانست باشد؟

چطور می توان پشت میز به صورت ایستاده کار کرد؟

برای اینکه از اثرات منفی نشستن طولانی در امان باشید می توانید صندلی خود را کنار گذاشته و پشت میزهایی که مخصوص ایستادن است کار کنید. اما تمام طول روز ایستادن آسان نیست. بنابراین توصیه این است که عادت ایستاده کار کردن پشت میز را به صورت تدریجی در خود ایجاد کنید. می توانید با بیشتر ایستادن شروع کنید مثلا ایستاده به تلفن ها و ایمیل های خود جواب دهید و در طول استراحت و جلسات خود بایستید. از اینجا به بعد می توانید یک میز بلند مخصوص ایستادن تهیه کنید و بعد خود را متعهد کنید که برای هفته اول به مدت 1 ساعت پشت میز ایستاده کار کنید و به تدریج این مدت را افزایش دهید.