10 روش برای باهوش تر به نظر رسیدن!

اگر سعی دارید از برنامه های فشرده دانشگاه سربلند بیرون بیایید یا در مقابل دوستانتان باهوش جلوه کنید، کارهای زیادی را می توانید انجام دهید تا هم باهوش تر شوید و هم باهوش به نظر بیایید. 10 روشی که قدرت مغز شما را بالاتر می برد در پایین آورده شده است:

10- سریعتر و بهتر کتاب بخوانید.

مشخصا یکی از بهترین راه های بالا بردن آگاهی ، مطالعه بیشتر کتاب است و هرچه سریعتر کتاب بخوانید اطلاعات بیشتری بدست می آورید. یکی از راه های مطالعه سریع این است که دهان خود را مشغول خوردن چیزی کنید مثلا آدامس بجوید یا چیزی بخورید در این حالت با وجود مطالعه سریع مطالب را به خوبی درک خواهید کرد. بعد یک زمانی را اختصاص دهید تا مطالبی را که خوانده اید به خوبی در ذهن تان بنشیند و در حافظه تان ثبت شود.

9- بلند صحبت کنید و حرکات دست را هم به آن اضافه کنید.

هرچه بیشتر در جلسات، مکالمات، و سخنرانی ها شرکت کنید، بیشتر باهوش به نظر می رسید. حتی اگر سؤال بپرسید یا تأیید کنید بهتر از این است که ساکت بنشینید یا فقط بخواهید با سکوت مطلبی را یاد بگیرید. کلید اصلی این است که با حرکات دست این کار را انجام دهید و تن صدای خود را مشتاق نشان دهید. در جاهایی که لازم است تن صدای خود را بالا و پایین ببرید و تا جایی که ممکن است زیاد مکث نکنید.

8- در دام ترفندهای دیگران نیفتید.

زمانی که کسی قصد دارد شما را متقادعد کند به چیزهای غیر واقعی اما منطقی روی می آورد تا بتواند احساسات شما را تحریک کند. در این حالت سعی کنید او را خوب ارزیابی کنید با شناختن او می توانید این کار را به خوبی انجام دهید و همان ترفندها را به او بزنید چرا که اگر کسی بتواند با این ترفند، به اعتبار شما لطمه بزند باید گفت که دیگر این اعتبار قابل برگشت نیست.

7- بر روی چیزهایی که می دانید تمرکز کنید.

وقتی در یک بحث داغ با دوست خود قرار گرفتید فقط بر روی دانش خود تمرکز کنید. اشکالی ندارد اگر دانش کافی در موردی ندارید با او موافقت کنید ولی اگر می خواهید ظاهر خود را مطلع و آگاه نشان دهید بر چیزهایی که می دانید تأکید کنید و اصرار بورزید. اگر در یک مشاجره قرار دارید زیاد بر اختلافات تکیه نکنید در این صورت از دانسته های خود منحرف خواهید شد .

6- ورزش کنید.

بدن سالم یعنی مغز سالم. بنابراین همانطور که به مطالعه می پردازید همزمان یک زندگی سالم برای خود ترتیب دهید این به معنی سالم غذا خوردن و مرتب ورزش کردن است. چراکه بین فعالیتهای منظم و ظرفیت هوش، خلاقیت و ثمربخش بودن آنها ارتباط وجود دارد. البته اینطور برداشت نکنید که در طول روز به باشگاه ورزشی بروید و مرتب ورزش کنید تا باهوشتر شوید فقط سعی کنید یک جا ننشینید که این کار نه تنها شما را از بین می برد بلکه مغز شما را از ویژه بودن باز می دارد.

5- با خودتان صحبت کنید.

مِن مِن کردن یا با حالت نجوا سخن گفتن، در واقع رفتار آدم سالمی نیست. مطالعه اخیر نشان داده است که بلند صحبت کردن با خودتان می تواند شناخت موقتی را در شما ایجاد کند که باعث می شود مطالب را در ذهن تان سریع پیدا کنید . تئوری که وجود دارد این است که زمانی که شما برای کارهایی که انجام می دهید واژه مشخصی داشته باشید بر آن کار تمرکز بیشتری دارید. 

4- زبان دوم یاد بگیرید.

افرادی که قادر به تکلم به چند زبان هستند شاید از نظر هوشی با دیگران در یک سطح باشند ولی یادگیری زبان دوم باعث می شود سطح هوش شما بالاتر رود. اگر شما زبان دوم را بلد هستید بهتر از کسانی که فقط به زبان مادری خود تکلم می کنند،  قادر خواهید بود که خود را در فعالیت های ذهنی خاص تطبیق دهید و مرتب از این واژه به واژه ای دیگر در ذهن خود تغییر جهت بدهید. 

3- با سختی کاری را انجام دهید.

تکنولوژی، زندگی ما را آسانتر می کند اما گاهی ارزش دارد که کارهایی را با سختی انجام دهید. به عنوان مثال سیستم ردیابی GPS را در نظر بگیرید با این وسیله امکان ندارد که مسیر خود را گم کنید اما اگر زیاد از این وسیله استفاده کنید و به آن وابسته شوید دیگر به محیط اطراف خود آشنا نمی شوید. در عوض گاهی بهتر است از این وسایل استفاده نشود و از مغز خود برای مسیریابی استفاده کنید. 

2- بدانید که چه چیزهایی باعث می شود باهوش تر نباشید.

راه های زیادی وجود دارد که بتوان فهمید از چه راه هایی می توان باهوش تر شد ولی این مسئله هم مهم است که بدانیم چه چیزهایی باعث می شود باهوش به نظر نیاییم. مثلا اگر از اینترنت درست استفاده کنید باعث نمی شود که ذهن کند شود و یا گوش دادن به موسیقی کلاسیک بجه ها را باهوش تر نمی کند و یا بازی های کامپیوتری شما را باهوش تر نمیکند.

1-    فقط باور کنید که باهوش تر هستید.

آخرین گام این است که باور کنید که باهوش تر هستید. مطالعات نشان داده است که همین باور ساده می تواند شما را به این حالت نزدیک کند. البته این به این معنی نیست که دیگر نیازی به یادگیری ندارید و شخص بسیار دانایی هستید. این باور فقط به شما کمک می کند که مانعی بر سر راهتان نبینید و خود را برای باهوش تر شدن آزادتر ببینید.

 

اتاق باران

زیر باران بودن شاید لذت بخش باشد ولی به دلیل سرما خوردن یا خیس شدن، خیلی ها حاضر نیستند زیر باران قدم بزنند. به همین دلیل با استفاده از دوربین سه بعدی توانسته اند اتاقی را به نام اتاق باران ایجاد کنند که شما می توانید بدون ترس از خیس شدن در این اتاق قرار گرفته و به اصطلاح زیر باران قدم بزنید به طوری که دوربین شما را تشخیص می دهد و درست در جاییکه ایستاده اید باران نمی بارد. نصب این تجهیزات در گالری هنر باربیکن در لندن انجام شده است.

نیروی ویژه پلیس برای حملات لیزری

طبق گزارش FBI ( پلیس فدرال آمریکا ) میزان حملات لیزری به سطح به اصطلاح اپیدمی رسیده است و به حدی رسیده که نیروی پلیس آمریکا تصمیم به ایجاد یگان ویژه پلیس به عنوان « نیروی حملات آنتی لیزر » گرفته است . این گروه ، افرادی را که با اشاره گرهای لیزری شوخی های معمولی می کنند، دستگیر نمی کند بلکه صحبت از کسانی است که با این اشاره گرهای لیزری قصد کور کردن خلبانهای هواپیما ها را دارند. از سال 2005 تا به حال این گونه حملات لیزری به خلبانها به 1100 درصد رسیده است و جریمه ای که برای آن در نظر گرفته شده است 11.000 دلار و 5 سال حبس است. 

برجی که از کتاب درست شده است

شاید با آمدن کتاب الکترونیکی یا eBook دیگر کسی به فکر کتابخانه های مملو از کتاب کاغذی نباشد ولی این تصویر که می بینید هرمی از کتاب کاغذی است . این کتابخانه که « کوه کتاب » نامگذاری شده در هلند ساخته شده است . کل ساختمان در یک هرم شیشه ای قرار گرفته که در تابستان خنک و در زمستان از طریق گرمایش کف، گرم نگه داشته می شود. 

 

مخترع کلید اسکیپ ( Escape ) چه کسی بود؟

احتمالا بدون اینکه حتی راجع به آن فکر کنید از این کلید استفاده می کنید. این کلید در تمامی کیبوردها وجود دارد اما چه کسی آن را اختراع کرده است؟ کلید اسکیپ در سال 1960 توسط یک برنامه نویس به نام باب بمر ایجاد شد. او در شرکت IBM کار می کرد و در حالیکه سعی داشت مشکل ایجاد شده را حل کند موفق به اختراع این کلید شد. همان طور که می دانید این کلید برای قطع کردن اجرای یک برنامه استفاده می شود و معادل آن در فارسی به معنی کلید قطع کن یا فرار است. درست مثل این است که به کامپیوتر بگویید « نه این کار را نکن » باب بمر این کلید را به دلیل عصبانیتی که او از مشکلات ایجاده شده داشته و با این کلید نجات پیدا کرده است، اسکیپ نام گذاری کرده است . 

بهترین زمان برای جازدن!

شاید به این فکر هستید که از شغل خود استعفا بدهید یا از رشته تحصیلی خود انصراف بدهید یا حتی روابط خود را ارزیابی کنید و آنها را به حداقل برسانید ؛ تصمیم گیری برای هر کدام ،کار آسانی نیست. سؤالی که پیش می آید این است بمانم یا رها کنم؟ علائم کاملا مشخصی برای تصمیم گیری وجود دارد ولی اغلب چون از تغییرات، کمی هراس داریم این تردید پیش می آید. حالا برای اینکه بتوانید شرایط را درست بسنجید و درست تصمیم بگیرید یک قدم به عقب برگردید و ببینید کدامیک از موارد زیر در شرایط شما دخیل است:

دائما دچار ناکامی می شوید.

در هر شرایطی ما باید ناملایماتی را تجربه کنیم ولی اگر این ناکامی ها طولانی شوند، وقت جازدن فرارسیده است. یک علامت بارز این حالت، بعد از جا زدن ، آه آرام بخش عمیقی است که از ته دل می کشید و احساس بهتری را تجربه می کنید.

نمی توانید رویای ممکن بودن را در سر بپرورانید.

تصور کنید بر مشکلی فائق آمدید ولی هنوز شرایط برای شما آنطور که توقع داشته اید، تغییر نکرده است. مثلا به شما قول ترفیع داده شده ولی سالهاست که به تعویق می افتد یعنی حتی در رویا و تصور شما این ترفیع غیر ممکن به نظر می آید در این حالت شما با یک مدیریت بد مواجه هستید و چاره ای نیست جز جازدن و استعفا.

ادامه راه به سلامتی شما لطمه می زند و هیچ چیز عاید شما نمی شود.

همیشه ترس از رفتن و رها کردن را نادیده بگیرید و از خود بپرسید که آیا ترک کردن، زندگی بهتری را برای شما به ارمغان می آورد یا خیر؟ یا برعکس آیا ماندن، می تواند باعث توسعه و گسترش مرز وجودی شما شود؟ اگر شرایط بر سلامتی روحی وجسمی شما اثر نامطلوب دارد ، زمان جازدن فرارسیده است. از روابط سمی و کشنده ای که شریک ، مشتری یا رئیس شما در آن دخیل هستند و ارزش های وجودی شما را گرامی نمی دارند سریعا خارج شوید. در ضمن این طبیعی نیست که به دلیل شغل خود دچار ریزش مو شویم یا به مصرف مواد روی بیاوریم.

 

 

 

دلیل ماندن اشتباه است.

اگر تصمیم به ماندن شما از روی ترس باشد نه ایمان، دلیل شما برای ماندن اشتباه است. آیا از اینکه کسی از شما دلخور شود می ترسید؟ آیا از تنها ماندن می ترسید؟ آیا از دوباره شروع کردن هراس دارید؟ کاری را صرفا به دلیل خوب یا بد بودن آن یا اینکه انعکاس ارزش های وجودی شماست ، رها نکنید؛ مثلا رنجاندن، تنها شدن و شروع دوباره، کار خوبی نیست ولی ما گاهی به دلایلی ناچار به انجام آن هستیم . ادیسون جمله معروفی دارد که می گوید من شکست نخورده ام بلکه 10000 راه برای شکست نخوردن پیدا کرده ام. برخی افراد به دلیل هزینه های زمانی و مالی خود از رها کردن هراس دارند.

دوستتان مرتبا شما را به جازدن ترغیب می کند.

گاهی اطرافیان ما مثل دوستانمان بهتر متوجه شرایط اطراف ما می شوند و با اینکه توصیه شان با تصمیم ما مغایرت دارد، بهترین تصمیم را آنها گرفته اند و گاهی بهتر است به توصیه این افراد توجه کرد.

شاید تا الان در مسئله ای به این نتیجه رسیده اید که انصراف بدهید ولی قبل از این کار بهتر است بدانید که :

مطمئن شوید که شما دلیل واقعی شاد نبودن خود را تشخیص داده اید.

گاهی مسائل دیگری در حالتهای روحی ما دخیل هستند مثلا خواب کافی نداشتن یا عدم داشتن مهارت لازم برای انجام کاری. بنابراین تشخیص دقیق قبل از تصمیم گیری بسیار مهم است. برای این کار می توانید لیستی از مشکلات روزانه خود تهیه کنید و از ابزار لازم برای اصلاح آنها استفاده کنید.

فرصت بدهید.

برخی مسائل نیاز به زمان دارد تا به نتیجه مورد نظر برسیم مثلا اگر در یک رژیم غذایی هستیم یا کاری را تازه شروع کرده ایم باید بدانیم که کار زمان برداری است . گاهی در برخی موارد بسیار طبیعی است که ناامید شویم و با جنگیدن و فرصت دادن می توانیم موفق شویم .

راههای دیگر را امتحان کنید.

مطمئن شوید که همه راهها را امتحان کرده اید به عنوان مثال اگر با همسرتان همیشه بحث و دعوا دارید سعی کنید از زاویه او به مسئله نگاه کنید و طور دیگری مکالمه کنید حتی در آن مورد مطالعه کنید یا از یک دوست یا مشاورکمک بخواهید.

همیشه نقشه ای دیگر در سر داشته باشید.

اگر تصمیم به استعفا گرفته اید قبل از انجام آن به این فکر کنید که کار دیگری را می توانید سریع بدست آورید؟ اگر جواب منفی است کمی دست نگه دارید.

حالا با تمام موارد بالا می توانید در تصمیم ماندن یا رفتن کارامدتر باشید شاید بگویید با وجود تمام این موارد باز هم نمیدانید چه تصمیمی بگیرید تنها توصیه شیر یا خط انداختن است. سکه را در هوا بچرخانید و تصمیم خود را به سکه واگذار کنید!

چطور شغل مورد نظر خود را بیابیم؟

آیا تا به حال این توصیه را شنیده اید که «کاری را که دوست دارید انجام دهید.» از نظر کارشناسان این حرف کاملا بی معنی است به جای اینکه فکر کنید که  به چه شغلی علاقه دارید و به دنبال آن باشید ، شغلی را بیابید که توانایی های آن در وجود شما وجود دارد. البته به نظر لذت بخش است که برای کاری که به آن علاقه داریم حقوق دریافت کنیم ولی برای اکثر ما این کار غیر واقعی وحتی نامعقول است. دلیل آن این است که امکان ندارد که انسان فقط به یک چیز علاقه داشته باشد بنابراین چطور می توان از بین چند انتخاب، یکی را برگزید ؛ همچنین ما نیازی نداریم برای کاری که دوست داریم حقوق بگیریم چون دوستش داریم در هر حال آن را انجام می دهیم . بنابراین به جای تمرکز بر روی علایق مان بهتر است به شغلی بپردازیم که با توان ما و شخصیت ما هماهنگ باشد. 

چطور تندخوانی کنید؟

آیا زمانی که مشغول مطالعه هستید کلمات را نجوا می کنید؟ اگر این عادت را دارید آن را ترک کنید تا بتوانید سرعت مطالعه خود را 2 یا 3 برابر کنید. چنانچه زمان مطالعه کلمات را بلند می خوانید مانند این است که مشغول صحبت کردن هستید و به همین دلیل سرعت خواندن کند می شود . راه حل این است که بدون صدا مطالعه کنید و در حین مطالعه خود را مشغول خوردن چیزی کنید چراکه اگر دهان خود را مشغول کار دیگری بکنید ذهن را از مکانیزم بیان در مغز آزاد می کنید و اجازه می دهید کلماتی که می خوانید مستقیم به خودآگاه برود بنابراین در حین مطالعه آدامس بجوید یا غذا بخورید و ببینید که با وجود سرعت بالا در خواندن، قادر به فهم کامل کلمات هستید.

موس های عمودی

امروزه اولین اصل برای تولید هر وسیله ای این است که آن وسیله کاملا با فیزیک بدن انسان هماهنگی داشته باشد اما هنوز برای کار کردن با کامپیوتر برای مج دست مضراتی وجود دارد. این نقص منجر به تولید موسی شده که به صورت عمودی است.

\

البته طراحی چندان جالبی نیست ولی به دلیل فرم عمودی آن واقعا در رفع درد مج دست مؤثر است.

آیا استیو جابز در آینده زندگی می کرده؟

شاید منطقی ترین توجیح برای موفقیت شرکت اپل، وجود آقای استیو جابز بود با این توضیح که او در آینده زندگی می کرده. البته این نظریه درست نیست ولی اگر به سخنرانی او در سال 1983 توجه کنید متوجه می شوید که اغراق نیست. او در سال 1983 در آسپن در کنفرانس طراحی بین المللی آنچنان سخنرانی می کند که انگار می دانسته که در آینده شرکت اپل قصد تولید چه چیزهایی را دارد. در آن سال حتی مکین تاش هنوز تولید نشده بود . به قسمتی از سخنرانی او که دید او را از آینده ترسیم می کند و به نظر بسیار شبیه به آی پد هایی است که امروزه استفاده می شود توجه کنید:

« استراتژی اپل بسیار ساده است کاری که ما قصد انجام آن را داریم این است که کامپیوتر بسیار بزرگ را به اندازه کتاب در بیاوریم که قابل حمل باشد این کاری است که ما در این دهه قصد انجام آن را داریم و می خواهیم آن را مجهز به یک سیستم رادیویی کنیم که بتوان بدون اینکه به چیزی وصل باشد به تمامی دیتا بیسها و سایر کامپیوتر ها مرتبط باشد. »

او با اعتماد به نفس کامل در مورد کامپیوتر های شخصی که نوع جدید از ارتباط خواهند شد صحبت می کند در حالیکه در آن زمان هنوز از شبکه هیچ خبری نبود . او مشخصا از سیستم ایمیل صحبت می کند و یا وقتی که از سیستم رادیویی کامپیوتر صحبت می کند منظورش این بوده که بتوان در حال حرکت و نه فقط در پشت میز کامپیوتر می توانید ایمیل های خود را بخوانید. توجه داشته باشید این حرفها حداقل 20 سال قبل از اینکه موبایل به بازار عرضه شود بیان شده است.